روایت آبرویی که این روزها شده پرچم و سند بی غیرتی برخی
کربلای ۴ را برای چندمین بار دیدم. همان فیلمی که عراقیها از شهدا و اسرای ایرانی گرفته بودند و به عنوان افتخاراتشان پخش کردند.
امروز کمتر کسی هست که این روایت مردانگی را ندیده باشد. دیشب، وقتی بعد از مدتها، آخر شب رفتم سراغ آرشیو فیلمهای سیستم خانه بعد از کلی انیمیشن و باز و بسته کردن فایلهایی مثل فقر و فحشای برادر مسعود! و البته قیاسش با امروز او، رسیدم به کربلای ۴.
عراقیها بارها این را از تلویزیونشان پخش کرده بودند و بچههای روایت فتح هم چند سال پیش با همان زیرنویس عربی و اندکی تغییرات، سی دی آن را روانه مهستان کردند.
مستندی کامل از کربلای ۴ که هر بار دیدنش مثل آژانس شیشهای تازگی دارد. هر بار که میبینی فک جدا شده از سر یک بسیجی واقعی را، دست قطع شده همراه با کتف را، سری که چندین متر با بدن فاصله دارد، اسرایی که اوج نگرانی را در چهرههایشان میشود دید و اینکه چه شکنجههایی در انتظارشان هست، تو را با سوالهای زیادی به عنوان یک جوان روبهرو میکند.
چند سال پیش بود که مصاحبهای از محسن رضایی خواندم درباره همین عملیات. رضایی در این مصاحبه میگوید که عملیات لو رفته بود برای همین تلفات زیادی دادیم و نیروهای زیادی از ما را اسیر کردند.
دیشب هر چقدر دوربین فیلمبردار عراقی جلوتر میرفت و با افتخار بسیجیهای در "خون خفته" را نشان میداد بیشتر حس تنفر در دلم ایجاد میشد، حس تنفر نسبت به همان کسانی که... کسانیکه امروز هم کارشان لو دادنهاست، آبرو بردنهاست!
دهه هفتاد و اوایل دهه ۸۰ اگر مسئولی خطایی میکرد و یا میخواست انجام بدهد دائم در معرض این سوال قرار میگرفت که خون شهدا را چه کار میکنی؟ پا میگذاری روی خون شهدا؟ با نگاه پیرزن روستایی که دو پسرش، پاره تنش شهید شدند چه جور کنار میآیی؟ با آن مادر که حتی حاضر نبود بنیاد شهید هزینه کفن و دفن پسرش را بپردازد و با شکستن و مغز کردن گردو، پول سنگ قبر پسر شهیدش را پرداخت چه میکنی؟ و ...
اما امروز چه؟ امروز که حتی صدا وسیمای نظام هم دم از شهدا نمیزند و نمیپرسد که سه هزار میلیارد تومان با خون چند شهید معامله شد؟ نمیپرسد که خون چند شهید ریخته شد تا برای نظام آبرو جمع کند؟ نمیپرسد که این کثافتکاریهای آقایان چند خانواده شهید را ناامید کرده و چقدر به ولایتی که با خون آبیاری شده صدمه میزند؟
اینها دیگر گوشت و مرغ نیست که رسانهها و در راس آنها صدا و سیما از سر تکرر گرانی و یا سیاستبازی و باندبازی به فراموشی سپرده باشند. اینها آبروی نظام است، آبرویی که این روزها شده پرچم و دائم با کوچکترین اتفاقی بالا برده میشود تا حیثیتی جمع شده با خون را به لجن بکشد.
این آبرو یک روز با حماقت دو بازیکن پرچم میشود، یک روز با ۳ هزار میلیارد، یک روز با هزار میلیارد، یک روز با اجنه و رمل و جفر و روز دیگر با ... .
کاش میشد تمام مسئولین را یک جا، در یک سینما جمع کرد و تنها برای یک بار کربلای ۴ را برایشان به نمایش گذاشت تا ببینند تا چه اندازه ساق پاهایشان در خون شهدا فرو رفته و خودشان بیخبرند!