گریستن را جای دارد
خبر خیلی ساده و غیرقابل توجیه است، روستایی در ...، خب، فهمیدید که کدام خبر را میگویم. روستای گاودانه و انگشتان قطع شده اهالی آن چند روزی سر زبانها افتاد و قطعا دیگر فراموش خواهد شد. گزارش و عکس از این فاجعه انسانی را خبرنگار خبرگزاری مهر برای اولین بار منتشر کرد زمانی که به صورت اتفاقی داشته از کنار روستا رد میشده و با شهر انگشتهای قطع شده مواجه میشود.
اما اگر بخواهیم به جای عمیقتر این فاجعه برسیم میتوانیم به حرفهای یک نماینده استان مربوطه در مجلس توجه کنیم که گفته ساخت پل 10 میلیارد تومان هزینه برمیدارد! جالبتر هم اینکه راه و ترابری هزینهای 60 میلیونی را پیشبینی کرده! این در حالی است که به نظر نمیرسد هزینههای ساخت پلی برای عبور و مرور مردم ستم دیده و مظلوم روستای گاودانه با احتساب پاک دستی! مسئولان مربوطه نزدیک به دو رقمی در معیار میلیون تومان شود.
در اینجا خیلی بیربط فرصت را مغتنم میشمارم و از حاج اسفندیار مشایی برای توجه ویژهای که به سینماییون! پاک دامن و الهی دارند و میلیاردی برای آنان و حجشان خرج میکنند تشکر کنم.
در ابتدای مطلب نوشتم غیرقابل توجیه چون مثل مکتب ایران نیست که عدهای حقوق بگیر بیافتند دنبال توجیه آن و گشتن در کلام امام و رهبری و هر مطلب مشابهی را با آن پیوند بزنند و بگویند دیدید "اسی" درست گفته!
از دوستانی هم که کلی از زمان خود را صرف فهماندن درستی "مکتب ایران" می کنند کمال تشکر را دارم چراکه قضایای اصلی دارند را پیگیری میکنند! مردم بدبخت هم که خب، فرعی هستند دیگر؟!
میخواهم در پایان از آن خبرنگاری هم که لطف کرده و به صورت اتفاقی رنج مردم پاک و عزیز گاودانه را به گوش مسئولین که نه! چون خودشان طبق بخشنامهای که بعدا بهتر است بگوییم "لو" رفت از ماجرا خبر داشتند، بلکه به گوش مردم رساند تشکر و انتقاد کنم، محل تشکر که معلوم است اما محل انتقاد مربوط میشود به مصاحبههای ایشان با مجلات هفتگی که با عکس رنگی و تمام قد و البسههای مختلف که خود را به رخ خوانندگان میکشاند، اگر شما کار را برای خدا یا اصلا از روی انسان دوستی که منطبق بر آیات منزل از سوی باری تعالی انجام دادهای چه لزوم به خودنمایی؟! البته اگر از اتفاقی بودن این گزارش چشم پوشی کنیم.