مردی که متهم مرد
مسئولیت و سازندگی، بلوغ، صراط و شرحی بر نهج البلاغه را خواندهام.
این همان پاسخی است که برای قبولی در دانشگاه در مصاحبه ورودیه به این سوال که چه کتابهایی را اخیرا خواندهای؟ دادم.
از من پرسیدند از نویسنده این کتابها چه میدانی که گفتم فقط در این حد میدانم که روی جلد کتابهایش هم مظلوم بود، زمانی که "عین صاد" معروفتر از علی صفائی باشد.
درست است که میگویند صفائی به خوبی دریافته بود آدمی چون او عمر بلندی نخواهد داشت برای همین زمان اندکی را که در اختیار داشت صرف مجادلات بیهوده و قیلوقالهای روشنفکرانه نکرد.
شیخ علی در آن ایامی که سیاست به مانند نان، جزئی از سفره خانهها شده بود وارد مباحث تربیتی، سازندگی خویش و انسان شناختی شد و این خود باعث شد که عدهای استقبال از وی را تاب نیاورند و استاد را با استفاده از ابزارهای متعارف خود به کنج عزلت برانند.
همانها که برچسب فساد در حوزه اخلاق به شیخ زدند و در سالگرد ارتحالش دم از"گستردگی سفره اخلاق" وی میزنند، مخلوع از مرجعیتی که پس از چندین جلسه تفتیش عقاید شیخ، حکم تکفیر برایش صادر کرد.
"در 14 سالگی به تاریخ ادبیات ایران و معاصر جهان روی آورد و با مشاهیر ادبی هر دوره آشنایی پیدا کرد، از این روست که وی را بهترین مفسر و تحلیلگر مکاتب مارکسیستی، اگزیستانسیالیستی و نو اگزیستانسیالیستی می دانند. صفایی را نسخه بیبدیلی از میرزا اسماعیل هم می دانند هر چند برخی دولابی را تعبد گرا و شیخ را اندیشهگرا میدانند ولی تفکیک میان این دو مقوله به هیچ وجه در آثار وی دیده نمی شود."
یک سال پس از بلوغ تجربه شهودی برایش اتفاق میافتد که فصلهای جدید از همان دهه دوم زندگی برایش گشوده میشود. گشودن باب جدید در اصول تربیتی باعث شد تا صفائی با استقبال جوانان آن دوره مواجه شود و مکتوباتش برههای جز لاینفک کتابخانهها قرار گیرد.
... .
اما سرانجام قلب عین صاد در 48 سالگی در حالیکه مدت ها بود اندیشهاش مورد تهاجم قرار گرفته بود مانند روحش آرام گرفت تا بلکه با رفتنش کسی بپرسد او که بود؟
امیدوارم این نوشته هم بر مظلومیت آن مرد نیافزاید.