همه چیزمان آسفالت است!
اوایل هفته قبل بود که به زادگاه پدری رفتیم، خوانسار.
امروز هم برگشتیم به زادگاه خودم که نمی توانم دوستش داشته باشم، تهران.
چند روزی از اینترنت و سایت و خبر دور بودن چه حالی داشت! چند روزی خود را به ساده دلی مردمان روستاها سپردن چقدر لذت بخش بود، اینجاست که آدم می فهمد زندگی برای این مردمان "اخبار گوشه" تابناک و عصر ایران نیست، اینجا زندگی جریان دارد بدون هیاهوهای خنده دار، بدون تیترهای سه، چهار کلمه ای که می شود هزارتا برداشت از آن ها کرد.
آنجا مردم از نامه۱/۶ امام به منتظری خبر ندارند، مردم نمی دانند که خواهر و شوهر خواهر عطریانفر مسبب ترور آقا بودند یا کرباسچی هم عضو باند مهدی هاشمی بوده یا هاشمی رفسنجانی به ری شهری گفته بوده که مهدی هاشمی را آزاد کن چون پس فردا که امام فوت کرد و منتظری رهبر شد نمی توانی در کشور بمانی...
مردم آنجا فقط می دانند که حالا سی سال است نظام جمهوری اسلامی بر این مملکت حکفرماست بنابراین باید آب شرب داشته باشند، باید آن ها هم مثل تهرانی ها پرشیا و کمری سوار شوند، باید استخر و سونا و باشگاه اسب سواری داشته باشند و باید سد داشته باشند، چون حکومت اسلامی را علی(ع) برای ما عدالت معنی کرد، خمینی رسیدگی به ضعفا و محرومان ترجمه کرد و حالا هم آقا برای ما همینگونه حکومت اسلامی را تبیین می کند.
مردمان آنجا سرمست افتتاح سدی هستند که در دولت نهم کلنگ زنی شد، مردم آنجا می بینند که حالا زنان و دخترانشان سالن اختصاصی ورزشی دارند و مردان هم.
مردم روستاها می بینند که به آن ها احترام گذاشته می شود، از حدود ۹۰۰ روستای استان اصفهان که تا قبل از دولت نهم روی هم کمتر از ۱۵۰ تای آن ها گاز داشتند اکنون بیش از ۸۵۰ روستا گاز رسانی شده و ما بقی هم دیگر لازم نیست برای زمستان آینده از فضولات حیوانات اهلی خود، برای گرمایش استفاده کنند!
روزی یکی از دوستانم در روزنامه اعتماد با کنایه گفت میثم جان! همه چیز آسفالت و دستشویی سازی نیست... شما بهتر است مبنایی تر فکر کنید تا نقص های دولت را بفهمید.
حقیقتش حالا که دارم اولین مطلب ۸۹ را برای وبلاگم می نویسم اصلا دوست ندارم قضیه را به حیطه کسل کننده میرحسینی و هاشمی ببرم چراکه رهبری هم گفتند اکنون باید به فکر آینده بود و این قضایا تمام شده است اما امسال که به شهرستانمان رفتیم دیدم که مردم این شهرستان و روستاهای اطراف آن نه تنها سازندگی های کشور (را که البته پس از ۳۱ سال حق این مردمان است) با به کار بردن الفاظی نظیر دستشویی سازی تحقیر نمی کنند بلکه علاوه بر شادمانی هایی که از سد سازی و خانه سازی و جاده سازی و ماهواره سازی بروز می دهند، در ذهن خود این سوال را می پرورانند که چرا در دولت های قبلی حتی همان دستشویی ها و حمام هایی که میراث فرهنگی برای توریست پذیری کشور می سازد، نساخت؟!