مهاجرانی را می شناسید؟
این روزها با وجود امتحانات دانشگاه و مشغله زیاد دو کتاب از عطاالله مهاجرانی خواندم، حقیقت امر این است که بعد از اتفاقات اخیر کشور همه چیز برای من در این طرفی و اون طرفی بودن خلاصه می شد یعنی آدم ها از هنرمند و بقال گرفته تا کارگر و کارمند با حمایت هایی که قبل و بعد از انتخابات از نامزدهای دور دهم انتخابات ریاست جمهوری ایران کرده بودند در ذهنم برچسب احمدی نژادی و میرحسینی(رضایی، کروبی و موسوی)داشتند برچسب هایی که خیلی ها در ذهن های خودشان روی پیشانی آدم ها چسبانده اند و با آب و اسید هم نمی شود آن ها را کند اما از آنجایی که یکی از برادرهایم که دستی هم بر موسیقی دارد و اصولا در خانواده به آدم آرام و بی خیالی مشهور است به خواندن رمان و کتاب های اندیشه ای علاقه دارد من را هم به خواندن رمان علاقه مند کرده است.
البته این را هم بگویم که برادرم کاملا در موضع مخالف من در سیاست قرار دارد اما به هر تقدیر با توصیفاتی که از "برف" و "میناگران"مهاجرانی داشت من هر دو کتاب را خواندم تا به دور از حرف و حدیث هایی که این روزها اطراف بسیاری از افراد را گرفته اندکی با تفکرات این فرد آشنا شوم.
هر دو کتاب بسیار عالی بود از همه لحاظ، یعنی نمی توان گفت که مثلا در تصویر نگاری یا قلم روان و یا حتی روانشناسی و انطباق موضوع با حال کم گذاشته بود(علی رغم اینکه هر دو اثر سالیان قبل نوشته شده است).
بعد از خواندن هر دو اثر علاوه بر سوالاتی که توسط خود کتاب ها برایم پیش آمده بود باز هم با توجه به رسوبات سیاسی نگری که در ذهن هر روزنامه نگاری تا آخر عمرش وجود دارد عطاالله مهاجرانی را در تناقض بسیار آشکار با قلمش دیدم و اینگونه به نظرم آمد که صداقت حلقه گم شده نوشته های اوست.
اخیرا مطلبی مصاحبه گونه از همسر سوم وی در رسانه های اصولگرا منتشر شد که هر چه این مطلب را در کنار تفکرات کاغذی(کتاب هایش)می گذارم جور در نمی آید یا حتی سابقه ای که از مهاجرانی در ذهن های هر ایرانی مانده با مطالعه کتاب "برف"ش باعث می شود که انسان تنها خودش را گول بزند که این را فرد دیگری نوشته یا اسم نویسنده را در طول خواندن کتاب به فراموشی بسپارد.
هنوز هم به نتیجه گیری درستی نرسیده ام که امیدوارم به نظرات و کمک های دوستانم برسم.